ببینید کی اومددددد
مروارید آبی
Part ⁶⁵
+امروز کسی برنامه داره؟
_ ناهار که میریم لب ساحل
+ یعنی بوسان و نگردیم؟(مظلوم)
_ از اول بگو میخوام بگردم(لبخند) باشه صبحونه خوردیم حاضر شو بریم بگردیم
+مرسییییی
فلش بک به اشپزخونه*
+خب کار من تموم شد دیگه ظرفی نیست؟
♡نه فداتشم دستت درد نکنه
+ خدانکنه
خب پس من برم پیش کوک
♡برو خوشگلم (لبخند)
+کوک داری چیکار میکنی؟؟
_ هومم داشتم تو اینترنت میگشتم خیله خب حاضری بریم؟
+بزار حاضر شم (هیجان)
_ایخدااا
ویو لانا
با عجله و خیلی هیجان پله ها رفتم بالا سمت اتاقمون
یه لباس ساحلی قشنگ پوشیدم چون بعد گردش مستقیم میریم ساحل
یه ارایش لایت کردم و موهام و فره فر کردم چون به تیپ لباسم میمود گوشیمو ورداشتم و از اتاق اومدم بیرون
+بریم؟؟(خوشحال)
_به به چه خوشگل کرده خانمم بریم
خب نامجون ما میریم وسیله دارید بده من بزارم پشت ماشینم اومدم ساحل بیارم
☆ نه وسیله نداریم فقط یه زیر اندازه دیگه
ناهار که رستورانیم
_اره خیله خب ما رفتیم مواظبت کنید
+ میبینمتون خدافظظ
#~☆♡ خدافظظ
ویو کوک
بعد از خدافظی با بچه ها دست تو دست لانا سوار ماشین شدیم
ویو لانا
تقریبا یک ساعت بود که داشتیم تو بوسان میگشتیم که کوک از ماشین پیاده شد و به من گفت که پیاده بشم
_ بیا روی اون صندلی بشین و دریا رو نگاه کن من الان میام
+باشه
بعد از پنج مین دیدم با دوتا بستنی یکی طمع توت فرنگی و اون یکی طعم شکلات اومد
_بفرمااا اینم بستنی توت فرنگی خدمت خوشگلترین دختر دنیاا
+مرسیییی
نشست کنار لانا
+ببینم تو بچه دوست داری؟
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
Part ⁶⁵
+امروز کسی برنامه داره؟
_ ناهار که میریم لب ساحل
+ یعنی بوسان و نگردیم؟(مظلوم)
_ از اول بگو میخوام بگردم(لبخند) باشه صبحونه خوردیم حاضر شو بریم بگردیم
+مرسییییی
فلش بک به اشپزخونه*
+خب کار من تموم شد دیگه ظرفی نیست؟
♡نه فداتشم دستت درد نکنه
+ خدانکنه
خب پس من برم پیش کوک
♡برو خوشگلم (لبخند)
+کوک داری چیکار میکنی؟؟
_ هومم داشتم تو اینترنت میگشتم خیله خب حاضری بریم؟
+بزار حاضر شم (هیجان)
_ایخدااا
ویو لانا
با عجله و خیلی هیجان پله ها رفتم بالا سمت اتاقمون
یه لباس ساحلی قشنگ پوشیدم چون بعد گردش مستقیم میریم ساحل
یه ارایش لایت کردم و موهام و فره فر کردم چون به تیپ لباسم میمود گوشیمو ورداشتم و از اتاق اومدم بیرون
+بریم؟؟(خوشحال)
_به به چه خوشگل کرده خانمم بریم
خب نامجون ما میریم وسیله دارید بده من بزارم پشت ماشینم اومدم ساحل بیارم
☆ نه وسیله نداریم فقط یه زیر اندازه دیگه
ناهار که رستورانیم
_اره خیله خب ما رفتیم مواظبت کنید
+ میبینمتون خدافظظ
#~☆♡ خدافظظ
ویو کوک
بعد از خدافظی با بچه ها دست تو دست لانا سوار ماشین شدیم
ویو لانا
تقریبا یک ساعت بود که داشتیم تو بوسان میگشتیم که کوک از ماشین پیاده شد و به من گفت که پیاده بشم
_ بیا روی اون صندلی بشین و دریا رو نگاه کن من الان میام
+باشه
بعد از پنج مین دیدم با دوتا بستنی یکی طمع توت فرنگی و اون یکی طعم شکلات اومد
_بفرمااا اینم بستنی توت فرنگی خدمت خوشگلترین دختر دنیاا
+مرسیییی
نشست کنار لانا
+ببینم تو بچه دوست داری؟
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
- ۷.۸k
- ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط